نقش شناخت مبانی فطری مبدأشناسی ، خودشناسی و غایت شناسی در تعلیم و تربیت اسلامی با نگاهی به فلسفه مشاء

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری رشته تعلیم و تربیت ، دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی دانشگاه جامع امام حسین (ع) ،تهران ، ایران.

2 استادیار ، گروه علوم تربیتی و مدیریت آموزش عالی، دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.

چکیده

یکی از مبنایی‌ترین مسائل در تربیت این است که آیا تربیت انسان محصول تعاملات او با عالم خارج است یا متکی برخمیر مایه آدمی است. نوع نگرش به هویت انسانی و ابعاد وجودی او، در اتخاذ روش تربیتی تأثیرگذار است تا به هدف غائی تربیت نائل گردد. هدف در پژوهش حاضر، اثبات این مدعاست که لازمه دستیابی به هدف اصلی تعلیم و تربیت، آگاهی بر ابعاد فطری انسان است. از طرفی به خاطر ذوابعاد بودن وجود انسان، نه تنها در یک پژوهش حتی در چندین کتاب نیز نمی‌توان به تمام خصائص فطری انسان پرداخت لیکن در این پژوهش با روش کیفی و به صورت تحلیل اسنادی در منابع کتابخانه‌ای به بررسی فطرت انسان و مؤلفه‌های خودشناسی، مبدأشناسی و غایت شناسی و توجه به این مبانی در فلسفه مشاء پرداخته خواهد شد و نتیجه گرفته می‌شود که با شناخت این مبانی، هدف غایی تعلیم و تربیت، که سعادت حقیقی در پرتو پرورش و رشد استعدادهای درونی فرد، در جهت تعالی فرد و جامعه، محقق خواهد شد. وجه تمایز این پژوهش با سایر مقالات و کتاب‌هایی که به مبانی انسان شناسی فطری مانند اختیار و ترقی طلبی، تربیت پذیری و نقش آنان در تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته‌اند در این است که این پژوهش به مبانی فطری انسانی مانند مبدأ شناسی، غایت شناسی و خودشناسی پرداخته که در سایر تحقیقات مغفول مانده‌اند. ثمره این غفلت الگوپذیری از روش‌های تربیتی اُمانیستی و غیر دینی است که نتیجه آن بحران هویتی است که با اسلام در تضاد خواهد بود.

کلیدواژه‌ها